مطالبی درباره فرش

نقوش زیبای قالی ایرانی

در کنار نقوش معروف محرابی که به واسطه‌ی اندازه‌ی خاص آنها به قالیچه‌های سجاده‌ای نیز شهرت یافته‌اند، یک گروه از نقوش زیبای قالی ایرانی قرار گرفتهراند که به علت شباهت زیاد آنها و با استناداتی که محققان و هنرشناسان غربی بر آنها داشته‌اند، باید آنان را نیز به لحاظ طرح مهراب گونه‌ی آنها در گروه طرحهای مهرابی قرار داد، که محققاً چنین نیست و با توضیحات و بررسیهای عالمانه‌ی سیروس پرهام در مورد نقوش فرشهای استان فارس هویت واقعی این نقش نیز هویدا می‌گردد. وی می‌نویسد:

«نقش اصلی فرشهای این گروه در میان فرش‌شناسان شیراز با نام نقش ناظم معروف و شناخته شده است که طرح مشهور و تقریبا خاص ایل قشقایی است و در بازار تهران به طرح «حاج‌خانومی» شهرت یافته‌اند.

طرح ناظم طرح و نقشی است بسیار قدیمی و مشهور که از روزگار صفویه با نام نقش گلدانی تقریبا در همه‌ی شهرهای قالیبافی ایران و نیز هندوستان به شیوه‌های متفاوت بافته شده و در ایل قشقایی نیز از حدود دو قرن پیش به طور مداوم و منحصرا توسط بافندگان طایفه‌ی کشکولی بافته می‌شود. بیشتر فرش‌شناسان و هنرشناسان مغرب زمین از پروفسور پوپ تا سایر مجموعه‌داران نامداری چون جوزف مک مولان، آن را جزو قالیچه‌های سجاده‌ای آورده‌اند بی‌آنکه به مرسوم نبودن قالیچه‌های سجاده‌ای در میان ایلات و عشایر فارس و به ویژه به اندازه‌های نامتناسب و غیرسجاده‌ای این قالیچه‌ها که غالبا دو برابر و گاه سه برابر سجاده است توجه داشته باشند. این برداشت نادرست که به صورت یک غلط مشهور درآمده بیشتر ناشی از نقش محراب مانند قسمت بالای این طرح و نیز مشتبه شدن دو نیم سرو دو طرف فرش با ستون است. حقیقت آن است که چارچوب این نقش، ایوان یا مدخل و یا درگاهی است که دو سوی آن دو سرو جای گرفته و به باغی گشوده شده است. باغی پرپل و پرشکوفه که گلهای گوناگون رنگارنگش همه از یک ساقه و از درون یک گلدان روییده است. باغ هم که می‌دانیم چه جاذبه افسون‌کننده‌ای برای هنرمندان و قالیبافان ایرانی، به ویژه بافندگان سرزمینهای خشک و سوزان جنوب داشته است. در واقع اصل این نقش در گروهی از قالیهای معروف به هزار گلِ قشقایی دیده می‌شود که همانگونه که گفته شد در بازار شیراز با نام نقش ناظم شناخته می‌گردد. نگاهی به نمونه‌های گوناگون کاربرد این نقش در «باغ گلدان» در سایر نقاط ایران در طول چند قرن گذشته کافی است تا حقیقت این نقش دریافته شود، خاصه آن که در برخی نمونه‌های قدیمی قالیِ «نقش گلدانی» سروها به طور کامل دو نیم شده و در دو سمت باغ قد برافراشته است. این که این شبه لچکهای به هم پیوسته طاق‌مانند را محراب پنداشته و به تبع آن شبهه‌ی «قالیچه‌ی سجاده‌ای» را القا کرده‌اند، بیشتر به آن سبب است که آنها را به یقین طاق قوسی محرابی دانسته‌اند، حال آن که طاق بودن این لچکهای پیوسته مسلم نیست. چرا که اولا طاق قوسی که از اجزای اصلی معماری ساسانی و معماری ایرانِ پس از اسلام است منحصر به عبادتگاه و مسجد و محراب نبوده و بیشتر خانه‌ها و بناهای ایران در طول چندین سده درگاههای طاقی داشته است. ثانیا از لحاظ منطقِ طراحی منطقی‌تر خواهد بود اگر این لچکهای پر چین و شکن را پرده‌ای آویخته از درگاه بدانیم که از دو سمت گشوده و جمع شده است. همچنانکه تا به امروز این شیوه‌ی کنار زدن و گشودن پرده مرسوم است. در اثبات پرده بودن لچکهای فوقانی دست‌کم سه دلیل بارز می‌توان از لایه لای اجزای طرح ناظم یافت. اول این که قسمت پایین لچکها که به تارک سروها متصل است برجستگی و برآمدگی بیشتری از چین و شکن سایر قسمتها دارد. این برآمدگیِ نمایان، می‌تواند حاکی از آن باشد که پایین پرده را جمع کرده و گره زده‌اند، به خصوص که این برجستگی دوچندان، برای طاق و طاقنما ضروری نیست. دوم این که در بیشتر قالیچه‌های با این، طرح نوار افقی معمولا سفید رنگ بر گلوگاه همین قسمت برجسته بافته شده که می‌تواند نشان‌دهنده‌ی قطعه پارچه دوخته یا قیطان و نواری باشد که پرده‌ی از هم گشوده‌ی جمع شده را نگه می‌دارد. در قدیمی‌ترین نمونه‌های این طرح به جای این نوار نگهدارنده، گلی شبیه منگوله بافته شده که خود دلیل بر آن است که کاربرد منگوله و تزییناتی از این دست برای جمع کردن و نگاهداشتن پرده معمول بود، چون در غیر این صورت گذاردن گل در محل اتصال سرو و طاقنما بی‌معنا و بی‌مورد خواهد بود. طرحهای ناظم در قرن اخیر نیز، هم این گل یا در حقیقت نیم گل را دارد و هم نوار نگهدارنده را منتهی نیم گل نازکر سروها غالبا به همان رنگ سروهاست و به آسانی قابل تشخیص نیست. دلیل سوم آن که علیرغم فراوانی طاق قوسی «گهواره‌ای» در معماری ایرانِ پیش از اسلام و پس از اسلام، طاق مضرس و کنگره‌دار هرگز در معماری سنتی ایران رواج نیافته و بنابراین طبیعی‌تر آن است که این چین‌خوردگیها را نه از طاق که از پرده‌ای بدانیم که چین چین بالا رفته و از دو سمت گره خورده است.

بنابراین طر ناظم در اصل پرده‌ی آویخته‌ای است در بربر ما که پایین آن یا گره خورده یا با نوار پارچه‌ای جمع و بسته شده، درست به همان طرز که از زمانهای دور در ایران نقاشی می‌شده و از شیوه‌های بارز تزیین صحنه‌های داخلی در مجالس مینیاتور بوده است.»

به این ترتیب با توجه به دلایل و برسیهای ارایه شده می‌توان گفت که طرحهای ناظم یا حاج‌خانومی در ردیف طرحهای مهرابی قرار ندارند و اصل و منشا آنها از بنیاد با یکدیگر متمایز است.

بدیهی است دریافت و استنتاج چنین مطلبی (هر چند در غالب نظریه و نه قانون مسلم – که البته به عقیده من در مسلم بودن موارد مذکور شکی نیست -) فقط در سایه مطالعات مستمر و دقیق در تاریخ هنر و سایر عناوین مرتبط با آن محقق است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *