مطالبی درباره فرش

تاریخ فرش و فرشبافی ( اشكانيان )

۳ – اشكانيان (۲۵۰ ق.م. ـ ۲۲۶ م)

ساسانيان (۲۲۴م. ـ ۶۵۲ م)

دوران حكومت طولاني و مهم پادشاهان اشكاني كه حدود پانصد سال دوام يافت از مبهم ترين روزگاران تاريخ ايران بويژه در ابعاد هنري آن مي باشد و مهمترين دليل آن معدود بودن اسناد لازم در خصوص موقعيت آن روز ايران و در نهايت هنر بافندگي و قاليبافي مي باشد. تنها سندي كه با ترديد مي توان به دوران حكومت اشكانيان نسبت داد، يافته هايي است كه در كاوشهاي سال ۱۹۶۷ در شهر قومس انجام شد. اين كاوشها توسط دو تن از باستانشناسان غير ايراني به نامهاي ديويد استروناخ (Daivd Stronach) كه در صفحات قبل تا حدودي با وي آشنا شديم و جان هانسمان (John Hansman) بين سالهاي ۱۹۶۷ ـ ۱۹۷۰ انجام شد. تا قبل از اين كشفيات عمده نظرات در مورد فرشبافي در زمان اشكانيان و ساسانيان منحصر به نوشته هاي مورخان عرب زبان بود. شهر قومس در صحراي خشك شمالي شرقي ايران نزديك دامغان كنوني قرار داشت. باستانشناسان اعتقاد دارند شهر قومس در كنار شهر صد دروازه كه يونيان فاتح، بعد از اسكندر آن را ساختند بنا شده بود. اين شهر بين اواسط قرن سوم قبل از ميلاد و قرن سوم قبل از ميلاد و قرن سوم بعد از ميلاد در دوران پارتي ها ( اشكانيان) كه يوناني ها و رومي ها تلاش زيادي را براي تصرف ايران به عمل آوردند رو به آباداني گذاشت. منطقه اطراف شهر قومس توسط جاده ابريشم قطع مي شدو تجارت پرسودي كه از اين طريق انجام مي شد ابريشم و ادويه جات شرق را به غرب و شيشه هاي رومي و اسب را به مشرق زمين مي رساند و اين امر منطقه را تبديل به ناحيه اي ثروتمند ساخته بود. منسوجات شهر قومس در اماكن سه طبقه اي كه از خشت ساخته شده بودند كشف گرديد. در اواخر دوران پارتي ها اينگونه بناها به عنوان گورستان مورد استفاده قرار مي گرفتند.دفن مردگان در اين گونه بناها به جاي دفن آنها در گورستانهاي زيرزميني به يك منت زرتشتي باز مي گردد كه باعث آلودگي كمتر زمين مي شد. البته منسوجاتي كه در اين جا مطالعه مي شوند تمام آنهايي نيستند كه در حفاريهاي شهر قومس كشف شده اند بلكه صرفا قطعاتي انتخابي مي باشند كه در موزه متروپوليتن كه حفاريها را سرپرستي مي كرد نگهداري مي شوند و مطالب نيز به نقل از مجله شماره ۵۹ هالي (HALI)مي باشد كه در اكتبر ۱۹۹۱ به چاپ رسيد. باستان شناسان از ميان اين كشفيات قديمي ترين نمونه را به نيمه اول قرن يكم قبل از ميلاد نسبت مي دهند. اين قطعه، نمدي پشمي و قهوه اي رنگ مي باشد كه قسمتي از يك جليقه مي باشد كه داراي آستين است. اندازه اين جليقه نمدي كه با بندي ابريشمي به اندازه دور گردن همراه است آن را متعلق به يك بچه نشان مي دهد و اين قديمي تريزن لباسي مي باشد كه تا به حال در ايران پيدا شده است.همچنين بند ابريشمي اين حلقه قديمي ترين تكه ي ابريشمي ايراني مي باشد رنگ اين بند ابريشمي آبي مايل به سبز مي باشد (تصوير۳۰) تكه هاي ديگر منسوجات از گورستان دومي به دست آمده است كه متعلق به قرن ششم ميلادي مي باشد كه اين تاريخ بر اساس سكه هاي دوره ساساني و مربوط به هرمز چهارم پادشاه ساساني (۸-۵۸۷ميلادي) تخمين زده مي شود اين قطعه ها به واسطه تنوع گوناگوني كه دارند شگفت آور مي باشند يكي از اين تكه هي پشمي داراي رنگ قهوه اي سير همراه با نوار سفيدي مي باشد كه رنگ آن در پشت به رنگ متفاوت ديگري به نظر مي رسد

گروه ديگري از اين قطعات پشمي داراي مربعهايي به رنگ ابي به همراه گلهاي شش پرقرمز مي باشند اين قعطعات احتمالا تكه هايي از يك زيلو مي باشند

قبلاز كشف زيلوي شهر قومس قديمي ترين زيلويي كه از حفريا باستانشناسي به دست آمده بود مربوط به قرن هشتم ميلادي بود كه به دو قرن بعد از ظهور اسلام باز مي گشت تكه هاي زيلوي شهر قومس توليد اين گونه زيلوها را حداقل تا قرن ششم ميلادي به اثبات مي رساند

اما برجسته ترين و ناب ترين قطعه اي كه از حفاري هاي شهر قومس به دست آمده قطعه منسوجي است پرزدار به صورت پرزهاي فرفري شكل كه اگر چه به نظر عده اي خيلي بد شكل به نظر مي رسد اما شايد قديمي ترين فرش پرزدار ايراني باشد كه در داخل ايران پيدا شده است البته تكه ي پرزدار و فردار ديگري از حفاريهاي منطقه حسنلوي ايران به دست آمده است كه در موزه دانشگاه پنسيلوانيا از آن نگهداري مي شود كه خيلي قديمي تر و متعلق به ۸۰۰ سال قبل از ميلاد مسيح است ولي شايد نتوان آن را نوعي فرش قلمداد كرد از لحاظ ساختار و اسلوب بافندگي تكه فرش شهر قومس داراي پرزهايي است كه به طور ساده تارها را در ميان گرفته اند پرز اين تكه فرش از پشم رنگ نشده اي است كه به رنگ كرم مي باشد بر طبق تجزيه و تحليلي كه توسط خانم كالجي تاني (Kajitani)  به عمل آمده ست تار از دو رشته Z  تاب يك لا تشكيل شده كه در هر سانتيمتر پنج تار وجود دارد پود تشكيل دشه از يك رشته s تاب مي باشد و در هر سانتيمتر سي و سه پود وجود دارد پرز اين قطعه از دو رشته z  تاب يك لا با فرهايي به طول چهار تا پنج سانتيمتر تشيكل دشه و در هر سانتي متر دو تا سه فر (حلقه ) وجود دارد قطعه فرش مذكور پس از كشف بلافاصله از گل ولاي زدوده شد و نگهداري و آزمايش هاي مذكور د رموزه متروپوليتن نيويورك بر روي آن آغاز شد اين تكه براي نمايش در كنفرانس بين المللي فرشهاي شرقي (ICOC)  در سال ۱۹۹۰  به موزه انسان شناسي لووي دانشگاه كاليفرنيا در بركلي قرض داده شد.

منسوجات شهر قومس در طول كنفرانس توسط خانم ترودي كاوامي مشاور هنرهاي باستاني بنيادآرتور ساكلر (Arthor  M .sackler) به بحث كشيده شدند   عده ي اين تكه فرش پرزدار قومس را در طبقه بندي ادواري متعلق به دوره اشكانيان يا پارتها مي دانند چرا كه اين شهر د ردوران پارتي ها رو به آباداني گذاشت . اما از طرف ديگر با توجه به قدمت تقريبي اين قطعه ي پرزدار عده اي آنرا به دوران ساسانيان منسوب مي نمايند در اين صورت در مقايسه با فرشهاي افسانه اي ساساني مانند فرش بهار بسيار عالي به نظر مي رسد اما بواسطه وجود عيني و ملاحظت تاريخي در باره آن به طور غير قابل انكار يك فرش ساساني و كاملا منصر به فرد مي باشد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *