جغرافياي فرش ايران

گستردگی و پراکندگی مراکز فرش بافی در سراسر ایران به حدی است که برای درک دقیق و علمی آن، ناگزیر به پیریزی مبانی جغرافیای قالیبافی ایران هستیم. این مبانی به توصیف استانها، شهرها و روستاهای متعددی در ایران میپردازد که در هنر بافت قالی گرهدار فعال هستند. بررسی این مناطق نشان میدهد که جغرافیای سیاسی و اقتصادی ایران لزوماً با جغرافیای قالیبافی آن همپوشانی ندارد. در این نوشتار تلاش خواهیم کرد تا آشنایی اولیهای با این مناطق حاصل شود. در آینده و با توسعه این بحث، به مقوله سبکشناسی فرش ایران خواهیم پرداخت و ویژگیهای بافت و شاخصهای فرشهای مناطق مختلف ایران را تشریح و تحلیل خواهیم کرد. این بررسی، موضوع جغرافیای قالیبافی ایران را تکمیل و مبانی مطالعاتی آن را روشن خواهد ساخت.
ایران: خاستگاه قالیهای رنگارنگ
قالیها و قالیچههای رنگارنگی که زینتبخش خانههای بسیاری هستند، عموماً با دستان ظریف و هنرمند مردان و زنان جوان این سرزمین گره به گره بافته شدهاند. وجود این صنعت باستانی و ظریف به گونهای است که بسیاری از مردم جهان، ایران را با آن میشناسند.
هنر دستان ظریف: نگاهی از سوی رئیس اتاق تجارت ایران و فرانسه
آقای ژان پوزی (J.Pozzi)، رئیس اتاق تجارت ایران و فرانسه، در خصوص جایگاه این هنرمندان چنین اظهار نظر میکند: «به نظر من هیچیک از کارگران و صنعتگران جهان، مرتبه و مقام زنان و کودکان خردسالی را که در مقابل کارگاه چوبی خود چندین ساعت نشسته و با انگشتان ظریف خویش با مهارتی خاص گره بر پشمهای رنگین درون نسوج پنبهای میزنند، ندارند.» این دیدگاه، به خوبی ارزش و ظرافت کار هنرمندان قالیباف ایرانی را نمایان میسازد.
قالیبافی: صنعتی دیرپا و نماد تجمل
از آنجا که بافتن قالی نیازمند کارگرانی صبور و بردبار است، از دیرباز قالیبافی به عنوان نوعی صنعت تجملاتی محسوب شده است. به همین دلیل، در دوران باستان، این صنعت همواره توسط مورخین و نویسندگان یونانی به عنوان نمادی از تجمل مشرق زمین معرفی شده است. حتی واژه یونانی “Tapetes” به معنای تجمل، در زبان فرانسه به صورت “Tapis” و به طور خاص برای اشاره به قالی به کار رفته است. این ریشه لغوی نیز گواهی بر قدمت و اهمیت این هنر-صنعت در طول تاریخ است.