مطالبی درباره فرش

مهمترین موضوعات قالیچه‌های تصویری در یک طبقه‌بندی کلی

۱- تصاویر شاهان مانند هوشنگ شاه، خشایارشا، شاپور اول، نادرشاه افشار، فتحعلی شاه، ناصرالدین شاه و از همه فراگیرتر تصویر سلطان احمد شاه قاجار.

۲- داستانهای حماسی و ادبیات کلاسیک ایران مانند رستم و سهراب در شاهنامه، لیلی و مجنون، خسرو و شیرین و…

۳- موضوع مذهبی و داستانهای دینی قرآن کریم.

۴- تصاویر دراویش همچون نورعلیشاه و شیخ صنعان

۵- زنان زیبا و خوش صورت

۶- حیوانات گوناگون

بررسی سوابق تصویرسازی و گرایش به شیوه‌ی نقاشی اروپایی در دوران سلسله‌های افشاریه، زندیه و قاجار

در صفحات قبل دیدیم که چگونه از زمان صفویان جنبش جدیدی در نگارگری ایران به وجود آمد و با نفوذ نقاشی غربی نهضت تصویرسازی آغاز شد و به تبع آن انواع نگاره‌های غیر ایرانی (به ویژه گل رُز) به عنوان یکی از عناصر تزیینی، مورد توجه نقاشان ایرانی قرار گرفت و در مواردی با غلبه بر دوش گل سرخ ایرانی بنیان نقشه‌های گلفرنگ را به وجود آورد و از آنجایی که نقاشان و نگارگران، طراحان نقش فرش نیز بودند این سرآغازی شد برای نفوذ شیوه‌های جدید نقاشی ایرانی به طراحی فرش ایران. با سقوط سلسله‌ی صفوی در سال ۱۱۳۵ هجری قمری، نگارگری ایران دچار تحولی بزرگ شد و می‌توان گفت تقریبا برای همیشه از سنتهای قدیمی و کمال یافته‌ی خود جدا شد و به تقلید از شیوه‌های مغرب‌زمین تمایل بیشتری یافت که در این زمینه پادشاهان صفوی خود مشوق اصلی نقاشان بودند.

نتیجه‌ی این تغییر را می‌توان در بسیاری از نقاشیهای ربع آخر سده‌ی یازدهم هجری قمری به وضوح دید که توسط اولین پرچمداران این نهضت خلق شده‌اند. نگارگرانی چون محمد زمان، علیقلی جبه‌دار، شیخ عباسی و پیروان آنها. تقریبا شیوه‌ی قدیمی نگارگران ایران تا دهه‌ی دوم سده‌ی دوازده هجری قمری ادامه داشت و از آن به بعد شیوه‌ی فرنگی‌ماب جایگاه خود را در نگارگری ایران محرز ساخت. شاید بتوان گفت آثار معین مصور، نمونه‌هایی از آخرین شیوه‌ی سبک اصیل – و به دور از غرب‌زدگی – در نگارگری ایران است. پس از صفویان و نیمه اول سده دوازدهم هجری قمری در واقع دهه‌های جنگ نادر با افاغنه و بازگرداندن قدرت و وسعت دوباره به ایران بوده و به این لحاظ نمی‌توان به دنبال تحولی در نقاشی و نگارگری ایران گشت. اگرچه حداقل دو چهره‌ی خوب از نادرشاه از آن دوران باقی مانده استو این دو نیز طبق نظر کارشناسان شدیدا تحت تاثیر چهره‌سازی اروپایی بوده‌اند. در واقع شیوه‌ی شبیه‌سازی و تصویرسازی در این دوران نیز کم و بیش ادامه داشته و تقلید از شیوه‌های اروپایی سرمشق نقاشان ایرانی بوده است. اما ربع سوم سده‌ی دوازدهم شاهد برقراری صلح و آرامش در ایام دولت کریمخان زند گردید، که مرکز حکومتش در شیراز بود. در این دوره هنر به ویژه نقاشی جانی دوباره گرفت. در این دوره مینیاتورسازی ایرانی نیز احیاء شد و علاوه بر کاربرد آن در مصورسازی کتب، در جلدسازی کتب، بر روی قلمدانها و جعبه‌های زینتی برای جواهرات و قاب آینه و مانند آن مورد استفاده‌ی وسیع‌تری قرار گرفت. در میان بزرگترین نگارگران این دوره محمد صادق و علی اشرف از همه مشهورترند. در این دوره از محمد صادق به عنوان پیشکسوت نگارگران زمان نامبرده می‌شود. به اعتقاد کارشناسان ویژگیهای اروپایی در شیوه‌ی نقاشی وی، همچون سایه‌پردازی، برجسته‌نمایی، جامه‌سازی و عمق‌پردازی، همگی سطحی است و مضمون کار به طور خطاناپذیر ماهیت ایرانی خود را محفوظ داشته است. پس از پایان دوران کریمخان زند در اواخر قرن دوازدهم، قاجاریان بر تخت پادشاهی ایرانی تکیه کردند که اولین آنان آقامحمدخان نام داشت که جز سنگدلی و کشتار بیرحمانه یادمانی از او باقی نمانده است. اما در سال ۱۲۱۲ هجری جانشین وی یعنی برادرزاده‌اش فتحعلی شاه به پادشاهی رسید که دوره‌ی فرمانروایی‌اش منادی احیای نگارگری ایران پس از عصر صفویان گردید و مکتبی مشخص و پربار بنیان گذاشته شد. سلطانِ تازه بر تخت نشسته سه نقاش بزرگ میرزابابا، مهرعلی و عبدالله‌خان را در خدمت داشت، که هر یک پرده‌های بزرگ و تمام قد از پادشاه را به تصویر کشیدند. این سه تن فتحعلی شاه را در تصاویری چنانکه شایسته بود با چهره و اندامی به اندازه‌ی طبیعی و جامه و جواهراتی بیرون از حد تصور، در حالات مختلف و به دفعات بسیار کشیده‌اند. در دهه‌ی آخر فرمانروایی فتحعلی شاه نسل جدیدی از نقاشان پا به عرصه گذاشتند. از این میان می‌توان به سیدمیرزا اشاره نمود که با تسلط خود بر چهره‌سازی از پادشاه و خانواده‌اش به شیوه‌ای تقریبا فردی و در کمال مهارت بود. نقاش دیگر احمد است که احتمالا از شاگردان مهرعلی بود، که چهره ممتازی از فتحعلی شاه به تصویر کشیده است. شماری از نقاشیهای احمد به دوره‌ی جانشینی محمدشاه تعلق می‌یابد که در آنها شاهد شیوه‌ی بیشتر اروپایی‌ماب شده‌ی وی می‌گردیم. نقاش معروف دیگر در زمان فتحعلی شاه، محمد نام داشت، با شیوه‌ای متمایز و محافظه‌کار، که استادیش بیشتر در بازنمایی زنان زیبارو بوده است و گفته می‌شود صورتسازیهای مردانه‌اش کمتر موفقیت‌آمیز بوده است. نجف یا نجف‌علی از دیگر نقاشان بسیار مشهور اواخر سلطنت فتحعلی شاه بود. وی شیوه‌ی محمد صادق را در پیش گرفت و بدان تکامل بخشید و گفته می‌شود عملا پلی میان شیوه‌ی زندیه و آغاز قاجار، و شیوه‌ی پر از ریزه‌کاری و فرنگی‌ماب عصر ناصری بر پا نهاد. وی تا چندین سال پیش از میانه‌ی سده‌ی سیزدهم به کار خود ادامه داد و پس از او سه فرزندش سنت و صناعت او را به دهه‌ی اول سده‌ی چهاردهم هجری قمری رساندند. در ربع سوم سده‌ی سیزدهم هجری قمری تحولی دیگر در نقاشی ایرانی به وجود آمد و آن در به وجود آمدن نقاشی پشت شیشه بود. در این سبک از نقاشی ایران نیز تصویرسازی و چهره‌گشایی نفوذ یافت. مهرعلی از استادان این شیوه بود که چهره‌های نقاشی شده‌ی او از فتحعلی شاه و چندی از فرزندانش بر پشت شیشه باقی مانده است. دوران پادشاهی محمدشاه جانشین فتحعلی شاه دوره‌ای بود که از یک سو بسیاری نقاشان، شیوه‌ی دوره‌ی پیشین را تقریبا به همان شکل بر جای می‌گذاشتند، و از سوی دیگر تزریق پرمایه‌تری از نفوذ نقاشی غربی که در ابوالحسن غفاری نقاش نامدار زمان وجود داشت در آثار پیروان وی نیز نمایان می‌گردید. ابوالحسن غفاری، نورسیده‌ی نسلی از نقاشان سابقه‌دار بود که به شاگردی مهرعلی درآمد و به قولی بزرگترین صورتگر عصر قاجاری شناخته شد. نبوغ وی در چهره‌سازی بسیار زنده با بیانی صریح بود. از وی تک چهره‌هایی از شاهزادگان و مقربان شاهی موجود است. سرانجام در دوره‌ی پادشاهی ناصرالدین شاه مدرسه‌ی عالی دارالفنون به دستور شاه در تهران تاسیس شد و هدف اصلی آن ترویج شیوه‌ی نقاشی اروپایی به هنرآموزان بود. از  این مدرسه در دهه ۱۲۸۰ هجری قمری با استعدادترین هنرجو خارج شد با نام اسماعیل جلایر که تعدادی چهره‌پردازی از وی به یادگار باقی مانده است. شاگرد نامدار دیگر این مدرسه محمد غفاری نواده‌ی ابوالحسن‌خان غفاری بود که نقاش دربار گردید و لقب کمال‌الملک گرفت. او نیز برای مدتی کوتاه به اروپا اعزام گردید و شیوه‌ی قوی او به ویژه در چهره‌گشایی و نیز نقاشی صحنه‌هایی از زندگی روزمره به سبک اروپایی با مضامین ایرانی کاملا شناخته شده است و شاید از همین زمان تصویرسازی به شیوه کاملا طبیعی چنان رونقی یافت که بسیاری از شاگردان کمال‌الملک نیز آن را به کار گرفتند و برخی از شاگردان وی این شیوه را در بافندگی فرش وارد نمودند. زنده‌یاد جمشید امینی از اولین گروه این شاگردان می‌باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *