نقشه های فرش ایران / نقوش گلستان

فرش ایرانی، گنجینهای از هنر و فرهنگ این سرزمین، همواره با نقوش و طرحهای بدیع خود چشمنواز بوده است. در میان این تنوع بینظیر، طرح “گلستان” جایگاه ویژهای دارد. این نقش، که قدمتی دیرینه داشته و الهامبخش بسیاری از طرحهای دیگر فرش بوده است، تصویری از باغهای بهشتی را در ذهن تداعی میکند. دکتر علی حصوری، پژوهشگر برجسته فرش ایران، در مورد این نقش چنین میگوید: «یکی از نقشههای فرش ایران، باغی را تصویر میکند که اساساً با نقشهی فردوسها که شرح آن در سطور قبل رفت مطابقت میکند. قدیمترین توصیف از چنین نقشهای در تاریخهای اسلامی آمده و توصیف فرشی است که برای کاخ تیسفون بافته شده بود و گلستانی را تصور میکرد. در این فرش انواع گوهرها و زر و سیم هم بکار رفته بود.»
ویژگیهای بصری فرش گلستان
قالیهای گلستان که عمدهی آنها از دورهی صفوی به بعد به یادگار ماندهاند، بهویژه نوعی که در دستهی فرشهای شمال غربی ایران قرار میگیرد، دارای ویژگیهای منحصربهفردی هستند. این فرشها معمولاً دارای چند حاشیه (حدود هفت حاشیه) با نقوش گلدار هستند که در میان آنها یک حاشیهی پهن و پرگل با تصاویری از درخت، گل و بلبل به چشم میخورد. متن اصلی فرش، شبکهای از جویهای آب و چند استخر (آبگیر) را به قسمتهای اساسی (چهار، شش، هشت و غیره) تقسیم میکند و هر قسمت نیز خود به شش یا چهار بخش فرعی تقسیم میشود، بهگونهای که تقسیمبندی با مضارب شش (یا دوازده یا بیست و چهار) در آن رعایت شده است. حرکت آب در جویها با خطوط موجی و به رنگ آبی نشان داده میشود و در داخل جویها تصاویری از ماهی و پرنده نیز دیده میشود. همانطور که دکتر حصوری اشاره میکند، این نقوش به وضوح تداعیکنندهی تصویر باغ مینوی در فرش هستند.
تحولات تاریخی نقش گلستان
بدیهی است که نقش گلستان در طول تاریخ دستخوش تغییر و تحول شده است. بهویژه از قرن دوازدهم هجری قمری (هجدهم میلادی) به بعد، روایتهای جدید و متفاوتی از این طرح پدید آمده است. امروزه نیز در کنار فرش ایرانی و تحت تأثیر آن در بسیاری از فرشهای جهان، در حد فاصل حاشیهها، نوارهای باریک یا خطوطی با یک ردیف گره وجود دارد که قالیبافان غرب ایران آنها را “آب” یا “راه” مینامند. این عناصر، یادگاری از کناریترین جوی آب شبکهی آبیاری فردوسها و راهی هستند که احتمالاً در کنار تمام باغها وجود داشته است. با وجود قدمت این طرح، تعداد فرشهای گلستان شناسایی شده در موزهها، مجموعهها و بازارهای جهان حدود بیست عدد است.
ریشههای کهن نقش
نقش گلستان، همانطور که اشاره شد، تصویری از فردوسها است و بنابراین قدمت آن دست کم به هزارهی دوم پیش از میلاد میرسد. این موضوعی است که در تصور بسیاری از محققان قدیمی، از جمله آرتور پوپ، نمیگنجید، زیرا آنها باور نداشتند که قالیبافی هنری متعلق به عصر مفرغ باشد. حتی امروزه نیز بسیاری از محققان، قالیبافی را ابتکار کوچنشینان میدانند و تا پیش از کشف فرش پازیریک، به پیش از میلاد توجهی نداشتند. فرش پازیریک که در شمال آلتایی کشف شده و متعلق به حدود چهارصد سال قبل از میلاد است، دارای چند حاشیه و از جمله یک حاشیهی پهن است. این ویژگی، همراه با نقوش آن (نیلوفر آبی، سوار پارسی و گریفین)، که به گفتهی کاشف آن، رودنکو، یادآور تخت جمشید است، نشاندهندهی تأثیر فرهنگ ایرانی بر این هنر کهن است.
پیوند نقش گلستان با دیگر طرحهای ایرانی
اگر شبکهی باغچههای گلستان را بهطور منظم و خلاصه کنیم، به طرحی میرسیم که در آن هر باغچه به صورت یک مربع یا مستطیل درآمده و با حاشیهای مشخص میشود. چنین طرحی در ایران با نامهای “خشتی” یا “قبقبابی” شناخته میشود. بهویژه نوعی از این طرح که در چهارمحال و سپس بختیاری رایج شده، میتواند خلاصهای مستقیم از نقش گلستان باشد. باقی ماندن این نقش بهطور شایع در غرب ایران، که یکی از گهوارههای تمدن کهن ایرانی و دارای سنت ویژهای در بافندگی است، امری قابل تأمل نیست. خشتیهای قدیم چهارمحال، به زیباترین شکل ممکن، یادآور نقش گلستان هستند و با تغییر اعتقادات، کاملاً رنگ تزیینی و بومی به خود گرفتهاند. حتی نقش معروف سبزیکار در کرمان نیز به شیوهای دیگر یادآور فردوسهای آسمانی و باغهای زمینی است.
نتیجهگیری
به این ترتیب، میتوان طیف گستردهای از طرحهای فرش ایران را در گروه نقشههای گلستان قرار داد. از جمله برخی از طرحهای قالیچههای بلوچ خراسان، انواع طرحهای یلمه در فارس و چهارمحال و بختیاری، و حتی نقش معروف لچک و ترنج، همگی ریشه در نقش گلستان دارند. این پیوندها، که با پژوهشهای علمی دکتر حصوری بیش از پیش آشکار شدهاند، نشاندهندهی عمق و غنای هنر فرشبافی ایرانی و تأثیر ماندگار نقش گلستان بر آن است.