مطالبی درباره فرش

نقوش اسلیمی و ختایی

خطوط اسلیمی و ختایی از جمله خطوط و سازه های تزئینی هنر ایران ، دارای سوابق طولانی در میان هنرمندان ایرانی است . اگر چه در خصوص وجه تسمیه این دو عنصر تزئینی در آثار ایرانی همچنین فرش تعابیری عرضه گشته اما در صحت آنها باید تردید کامل روا داشت . از جمله برخی ختایی را منسوب به شهر ختین نموده و اصل را نیز دگرگون شده ی کلمه اسلام می دانند .

به عبارتی اسلیمی = اسلامی . شاید بیشترین علت این چنین انتسابی کثرت کاربرد انواع اسلیمی از  زمان نشر و گسترش اسلام  بویژه در ایران باشد . اما به راستی واقعیت این دو نقش چیست ؟ احتمال آن می رود که خطوط پیچ در پیچ ختایی دارای سوابقی بیش از خطوط اسلیمی باشد و باید اسلیمی را دگرگون شده ختایی دانست . اگر چه پس از ظهور اسلام در تحوّلات شگرف هنرهای ایران نمی توان تردید کرد و اسلام در تکامل برخی از نقوش ایرانی مؤثر بوده اما نمی توان آن را ریشه ی در وجود آمدن این نقوش دانست . خاصه آنکه حداقل در مورد نقوش اسلیمی دارای یک نمونه قدیمی تر هستیم که هر چند با اسلیمهای بعد از  خود بوضوح تفاوتهایی دارد ، اما بدون تردید از مراحل اولیه دگرگونی خطوط ساده ی ختایی و شکل گیری اسلیمی ها است . این نمونه قطعه نمدی است که همراه با اکتشاف دره ی پازیریک ، از تپه شماره ۵ و همراه با قالی مشهور پازیریک بدست آمد . انطباق کامل خطوط پیچ در پیچ و تزیینی منقوش بر روی این نمد با آهنگ حرکتهای اسلیمی های بعد از خود دارای منشأ واحدی است و حتی می توان آنها را در کنار هم مقایسه نمود . چنانچه امتداد شاخه یافته ی خطوط این نقوش را که عامل اصلی شکل گیری اسلیمی های متاثر از آن است جدا نماییم ، جز خطوطی ساده و پیچ در پیچ که منطبق با خطوط ساده ختایی های امروزی است چیزی نتوان دید . در واقع از زمانی که بر آن وقوفی نداریم هنرمندان در پی تزیین سطوح آثار هنری خود که دارای زوایای متعدد و ابعاد و اضلاعهای گوناگون بودند گردشهای در هم و ساده ی یک خط که می توانست تاثیر یک قطعه زغال سیاه و یا هر ماده رنگین دیگری باشد را برگزیدند و این سر آغازی بود بر پیدایش گردشهایی که بتدریج نهایت نظم را در آن میتوان دید . گردشهائی حلزونی و مارپیچ که در واقع دوایر متعدد و منشعب از یک نقطه ی مرکزی بودند ، چنان امکانی داشتند که هر سطحی را به راحتی پر نموده و با قرار دادن خطوط متعدد و منشعب کوچکتر از یک خطوط اصلی و همچنین نشاندن آرایه ها و تزیینات بر روی آنها و در مسیر مارپیچ های حلزونی ، به راستی زیباترین نقش را در طول تاریخ هنر ایران بلکه جهان پی ریزی گردید . با مرور زمان گردشهای حلزونی و مارپیچ چنان تأثیری در آثار مختلف بر جای نهادند که ارایه قانون های مثلث طلایی را برای هنرمندان نگارگر به همراه داشت ، و امروزه طراحان گرافیست و همچنین طراحان نقش فرش هر لحظه که اراده ی ترسیم خطوط حلزونی را برای ترسیم بندهای ختایی نمایند از این قاعده  استفاده می کنند . معمولاً و در اغلب طرحهای ختایی می توانیم پس از خالی کردن ریز نقشهای موجود بر بندهای ختایی و فضاهای اطراف آن دوایر متعددی را ببینیم که یا در دل هم قرار گرفته و یا رد مجاور هم پراکنده اند . شاید به تعبیری دایره های ساده اولین الگوی هنرمندان برای خلق خطوط ساده ی پیچ در پیچ و حلزونی باشد . دایره خود در وهله اول نقطه ای گسترش یافته است . شاید اثر اولین ماده رنگین بر جسمی مسطح ، اندیشه دایره بزرگ را در ذهن بشر متبلور ساخت . آلفرد هوهنه گر ،‌ هنر شناس بزرگ آلمانی که پژوهشهای خاصی در جنبه های نمادین و مفاهیم مذهبی و فلسفی اشکال هندسی گوناگون داشته می نویسد :

« سمبولیسم یا تفسیر نمادین دایره در برگیرنده ی کمال یکپارچگی و نبود هر نوع تمایز و تفکیک است . علاوه بر مفهوم کمال که به طور ضمنی در دل نقطه ی ازلی وجود دارد ، دایره نمادی است از خلاقیت ، یعنی خلق جهان در مقابل خالق . دوایر متحدالمرکز نمایانگر طبقات و سلسله مراتب وجوداند . دایره در معنایی تقسیم تر نشان دهنده آسمان کیهانی است . بخصوص آن هنگام که آسمان در تلاقی با زمین قرار می گیرد ، با آن هماهنگ می شود . از سویی دیگر قرار گرفتن تصویر انسان در داخل یک دایره ی بسته که آن را محافظت می کند ، در نزد بسیاری از ملل تصویری است جادویی که خود موید تقدیس تصویر دایره در سراسر جهان است . »

به هر تقدیر گردشهای پیچ در پیچی که امروزه در اغلب هنرهای سنتّی زینت بخش آثار هنرمندان است و بیانی است از دوایر و چرخشهای متعدد و متحدالمرکز شاید اولین الهام بخش خطوط ختایی باشد . اما در مورد اطلاق نام ختایی به آن باید به مطالعه دیگری دست زد . و با توجه به شباهت ذاتی و همگونی و مانندگی خطوط اسلیمی به ختایی ها می توان آن را نوعی ذوق آزمایی و تغییر در ظاهر ختایی ها دانست . نوعی ذوق آزمایی توسط هنرمندان که خود انواعی را برای آن بدنبال داشت . انواعی چون اسلیمی دهان اژدر ، اسلیمی ماری ، اسلیمی مرکب و …

منبع :

پژوهشی در فرش ایران  – تورج ژوله – کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی مشهد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *